اشتهایی که امریکا به جنگ و درگیری داشته، حالا تحت تأثیر عواملی رو به نقصان میرود. برای بسیاری شهروندان، ایالاتمتحده همیشه درگیر جنگ بوده است. متولدین قرن ۲۱ هیچ بازهای از زندگیشان در صلح نگذشته. هزینهای که پرداختهاند نیز نه فقط خون و جنگ، بلکه تعریف جایگاهشان در دنیا بوده است. در بسیاری موارد مداخلات نظامی ایالاتمتحده به بیثباتی جوامع منجر شده و بذر خونریزی و کینه کاشته است. اینکه جنگ چه مفهوم احمقانه و کار بیحاصلیست را حالا، خصوصاً در بازه کنونی بهتر میتوان درک کرد. با این حال به نظر میرسد واشنگتن هنوز نفهمیده است که جنگ اقتصادی، به رغم زیبابودن ظاهریاش، میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. تحریمهای اقتصادی با هدف تنبیه رژیمهای استبدادی، نتیجه مثبتی که نداشت، هیچ... روابط را تلختر نیز کرد. و این در حالی بود که جهان نیز بیوقفه به سوی فقیرترشدن پیش میرود. با وجودی که ایالاتمتحده نقش مهمی در رهبری جهان دارد، اما باید دیپلماسی داشته باشد و خویشدار بماند. چنین رویکردی نه تنها به لحاظ تئوری صحیح به نظر میرسد، بلکه با تجربه دههها جنگ غیرمولد در عرصه جهانی، به نظر تنها گزینه منطقی نیز هست.
بیفایدهبودن تحریمها
حالا به موازات اعتراضات گستردهای که علیه رژیم سرکوبگر کمونیستی کوبا شکل گرفته، بحثهای زیادی پیرامون لغو تحریمهای این کشور مطرح شده است. کشورهایی چون ایران و کره شمالی، تقریباً در تمام دوران بقای خود تحت تحریمهای یکجانبه ایالاتمتحده قرار داشتهاند. البته این به معنای انکار نقش رژیم این کشورها در تنگنایی که شهروندانشان دچار شدهاند، نیست. با این حال ایالاتمتحده در تحقق اهداف سیاسی خود، چه تغییر رژیم این کشورها و چه خلع سلاح هستهای آنها ناکام مانده است. در عین حال، آنها با انسداد فرصتهای دیپلماتیک، هر روز افراد بیشتری را در این روند به سوی فقر سوق میدهند. در حقیقت، گزارشی از مؤسسه کاتو نشان داده است تحریمها بیشتری ابزاری سیاسیاند که توسط سیاستمداران برای حمایت از مردم در داخل کشور اعمال میشوند و این در حالیست که هزینه آن را خارجیها پرداخت میکنند. آنها توضیح دادهاند: «سیاستگذاران امریکایی تمایلی به انجام تحقیقات تجربی در بحث تحریمها ندارند و اغلب محدودیتهای اعمالشده را با تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافقی دوستانهتر تلفیق نمیکنند. در مقابل، تحریمها از منظر سیاست داخلی و روانشناسی سیاسی معنا مییابند. آنها فاکتورهایی واسطهاند میان نیروی نظامی و منفعلبودن. بعید است با واکنشهای داخلی مواجه شوند، چون خساراتی که وارد میکنند غیرمستقیم بوده و اغلب رصد نمیشوند.»
منطق کلی تحریمهای اقتصادی این است که در شرایط فقدان نیروی نظامی، ایالاتمتحده میتواند با منزویکردن کشورها و بازداشتنشان از تجارت، آنها را تحت فشار و در مسیر قواعد خودش قرار دهد. تحریم علیه یک کشور، رژیم آن را از منابعی که برای ساخت سلاح لازم دارد، خالی میکند و از تواناییهای آن کشور برای سرکوب شهروندانی که خواستار اصلاحات در کشورند، میکاهد. این امر تا حدی پیش میرود که اوضاع تا بالاترین حد خراب شده باشد و باز هم نظریه ناقصی که میگوید ایالاتمتحده میتواند بی آنکه متحمل عواقب شدید و ناخواسته شود، جنگ تغییر رژیم را پی بگیرد، باعث میشود تحریمها نیز قربانی محدودیتهایی مشابه شوند. گزارش کاتو اشاره میکند که شواهد تجربی اندکی در ادبیات دانشگاهی هست که نشان میدهد تحریمها، ابزاری قابل اعتماد برای سیاست خارجیاند. همانطور که در توضیح آمده: «در اواخر دهه ۱۹۹۰، رابرت پاپ از دانشگاه شیکاگو احتمال حتی موفقیتی نسبی را که در مقاله قبل به آن اشاره شده بود، رد میکند. گرچه تحریرگران ادعا کردهاند که تحریمها در ۴۰ مورد از ۱۱۵ مورد موفق عمل کردهاند، پاپ خاطرنشان میکند که تنها ۵ مورد از آنها در برابر بررسیهای موشکافانه تاب میآورند.»
تحریمها ضدتولید بوده و نتیجه عکس میدهند
یک افسانه کودک قدیمی هست که ازوپ، نویسنده یونان باستان آن را نگاشته است: «خورشید و باد شمال». خورشید و باد با هم رقابت میکنند تا ببینند کدامشان میتوانند کت را از تن مردی که از آنجا عبور میکند دربیاورند. باد سعی میکند با شدت وزیده و کت را از تن مرد بکَند. خورشید آنقدر هوا را گرم میکند که شرایط برای مرد تحملناپذیر شده و داوطلبانه کت را دربیاورد. این افسانه قرار بوده است اهمیت متقاعدسازی را هنگام کارکردن با دیگران یادآور شود.
مفهوم اینکه: تعامل دیپلماتیک و تجاری، اغلب نتیجه بهتری به دست میدهد. تحریمها و تعرضات عمومی، کشورها را در تنگنا قرار میدهند، که از کره شمالی میتوان به عنوان نمونه بارزش یاد کرد. سالهاست که ایالاتمتحده تلاش میکند قلمرو منزوی را در این کشور از سلاح هستهای دور نگه دارد. دلیلش این نیست که کره شمالی میخواهد درگیر جنگ هستهای با دنیا شود، بلکه آنها در ذهن خود از حمله فرضی امریکا وحشت دارند. تحریمهای کوبا نیز اهدافی مشابه را تعقیب میکند. ایالاتمتحده روابطش را با این کشور تلخ میکند، تا حدی که شهروندان کوبا دولت خودشان را مسئول ندانسته و تمام تقصیرها را گردن امریکا بیندازند.
تحریمها همچنین به شهروندان هر دو کشور آسیب وارد میکنند. زیرا مبادلات دوسویه فرهنگی و تجاری مختل میشود. همانطور که مانع استفاده امریکا از قویترین سلاح زرادخانهایاش میشود. دیکتاتورها بیش از هر چیز، از امید و حقیقت وحشت دارند. ترس از افشای حقیقتِ گنجینهها و لذایذی که در یک جامعه آزاد وجود دارد. امیدوارم جایگزین خوبی برای سیستمی که حالا روی کار است وجود داشته باشد.
جان تامنی پژوهشگر همکارمان به یکی از نمونهکارهای ایالاتمتحده اشاره کرده است: آیفونها؛ نمونهای عالی از فناوری ایالاتمتحده که نهتنها یاریرسان کوباییها در زندگی روزمرهشان است، بلکه در مبارزه با استبداد هم بهشان کمک میکند. تامنی توضیح میدهد که آیفونها چطور پیامهای اعتراضی کوباییها را انتشار داده و ثمرات یک جامعه آزاد را فاش میکنند. تصور کنید روابط تجاری و دیپلماتیک آزاد چه آثاری بر رژیم کمونیستی کوبا دارد. چهبسا آنها را وادارد اعتراف کنند که آزادی مفهوم برتری است.
شگفتیهای فناوری، فرهنگ و جهانگردی ایالاتمتحده، آزادی را حائز انگیزههایی به مراتب والاتر از تحریم میدانند. ناگفته نماند که امریکاییها نیز از آنچه کوبا برای عرضه دارد، سود میبرند. مالیاتهای سنگینی که شرکتها اغلب مایلند پرداختشان را به دوش مصرفکننده و کارگر بیندازند، در مورد تحریمها نیز صدق میکند. حاکمان رژیمهای مستبد همیشه بدون در نظر شهروندانشان، زندگی آسودهای دارند. تحریمهای اقتصادی عمدتاً به غیرنظامیان بیگناه آسیب میرساند.
ایالاتمتحده دههها علیه کوبا اعمال تحریم کرده و در عین حال، به همان میزان فرصتسوزی کرده است. قطعاً کوبا و ایالاتمتحده شرکای تجاری بهتری با هم خواهند بود. همانطور که برقراری روابط تجاری، پیشرفت دموکراسی را نیز سرعت خواهد بخشید. قابل ذکر است که ایالاتمتحده میتوانست همکاری خوبی با دولت کوبا برای حل مسائل متقابلی نظیر بحران پناهندگان ونزوئلا و پیشبرد اهداف مشترک در کارائیب داشته باشد.
ارتباط تجاری و دیپلماتیک ایالاتمتحده با یک کشور دیگر، به گسترش برتریهای امریکا میانجامد. اختلافات پدیدآمده نیز اغلب ریشه در همین واقعیت دارند. دقیقاً به همین دلیل هم هست که حزب استبدادی کمونیستی چین از جهانیشدن عقبنشینی کرد و کنترلش را بر جامعه سختتر گرفت. آنها حالا با نفوذ براندازانه آزادی غربی، و فرهنگ و فناوری غربیها درگیر شدهاند. ناگفته نماند که ایالاتمتحده نیز شرایط چندان خوبی ندارد. نفوذ این کشور در سطح جهان رو به افول است. و عمدهدلیلش هم اینکه تصوری جنگطلبانه را به خارجیان ارائه داده است؛ خواه با سیاستهای خارجی بیپروای خود و خواه به سبب آشفتگیهای داخلیاش. به نفع امریکا نیست زمانی که خودش نتوانسته آزادی را در کشورش زنده نگه دارد، از جوامعی چون ایران و کوبا انتظار پیروی داشته باشد.
نکات کلیدی
بیزاری و ارعابی که پدیدآمده است تنها نوید ناامیدی طرفین را در چنین پیکاری میدهد. درست است که تضمینی نیست گرمشدن روابط امریکا و کوبا به اصلاحات لیبرالدموکراتِ مدنظر امریکاییها در کشورهایی مانند کوبا بینجامد. اما هر چه باشد بهتر از سیاست باخت_باخت جنگ اقتصادیست. این بدین معنا نیست که باید چشمان خود را بر جوامع اینچنینی ببندیم. بلکه باید در مقابلشان رویکردی واقعبین و منطقی و متکی بر شواهد اتخاذ کرد.
نویسنده: اتان یانگ.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟